کد مطلب:137416 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:199

چرا عبدالله بن جعفر با حسین از مدینه خارج نشد؟
اما در پاسخ به این كه چرا عبدالله با حسین بن علی علیه السلام از مدینه خارج نشد، گروهی از حرف های بی پایه و اساس زده اند، و بعضی دیگر گفته اند: وی در آن زمان بینایی خود را از دست داده بود.

اعتقاد ما این است كه عبدالله بعد از عمویش علی علیه السلام همیشه مطیع و فرمانبردار امام حسن و امام حسین علیهم السلام بود و در هیچ امری در نهان و آشكار از دستور آنها مخالفت نكرد، بلكه وقتی معاویه دخترش «ام كلثوم» را برای یزید خواستگاری نمود، امر ازدواج وی را به دایی اش حسین بن علی علیه السلام محول كرد، همان طور كه خارج شدن همسرش علیهاالسلام را به حسین علیه السلام و خواست زینب واگذارد.

عبدالله كسی است كه دو پسر خود - عون و محمد - را امر كرد تا همراه سیدالشهدا علیه السلام از مدینه خارج شوند، و امام حسین علیه السلام هیچ گاه وی را ملزم به خروج از مدینه نفرمود، بلكه او را در تصمیم گیری مختار كرد.

البته ظاهرا عبدالله به خاطر مصالحی كه مقداری برای ما مجهول است ماندن خود در مدینه را بیشتر صلاح می دید. و بدون شك اگر حضرت خارج شدن از مدینه و همراهی با خود را بر او فرض و واجب


می نمود در اسرع وقت اجابت می كرد، به هر حال تردیدی نیست كه عبدالله در نزد خدا و مردم مأجور و مشكور بود، از آن جهت كه به شهادت فرزندانش در ركاب حسین بن علی علیه السلام نه تنها رضایت داشت بكله غبطه می خورد.

رفتار و سیره ی عبدالله بعد از شهادت امام حسین علیه السلام بهترین دلیل بر ایمان و اخلاص وی، و صداقت و پیروی او از عمویش علی بن ابیطالب علیه السلام و فرزندانش است.

بیهقی در كتاب «المحاسن و المساوی» گوید: عبدالله بن عباس و عمرو بن عاص در مجلس معاویه حاضر بودند كه عمرو متعرض عبدالله بن جعفر شود، و از وی بدگویی كرد، ابن عباس بی درنگ گفت: «آن گونه كه تو گفتی نیست (و دروغ گفتی)، او در پیشگاه خدا بسیار ذاكر و در برابر نعمتهای الهی سپاسگزار، و از بدگویی بیزار است، او بخشنده و با سخاوت، و بزرگواری بردبار است، درباره ی او ادعای بی جا نمی توان نمود، و مانند كسی نیست كه اشرار قریش در ادعای فرزندیش و پیرامون حسب او نزاع كنند - چنانچه درباره ی ابن عاص نزاع درگرفت - كه بالاخره بی لیاقت ترین و پست ترین آنها منصب پدری را عهده دار شد. كاش می دانستم كه با كدام سابقه متعرض مردان بزرگ شده ای؟ و با كدام حسب در میدان نبرد با اشرافت آمده ای؟! آیا با شخصیتی كه داری؟! در حالی كه تو همان پست و فرومایه و بی شعوری؟! وای كاش می دانستم خود را به چه كسی نسبت می دهی؟ در صورتی كه پدرانت بین مردم قریش در خطاكاری و سفاهت و پستی مشهور بودند؟ از شرف و عظمت در دوران جاهلیت


بی بهره بودند، و در اسلام هم، نه دارای سبقتی و ارزشی هستند و نه نام نیكی...».